loading...
avj
A.V.J بازدید : 196 شنبه 28 مرداد 1391 نظرات (0)

اکبر هاشمی بهرمانی (زادهٔ ۳ شهریور ۱۳۱۳ -رفسنجان٬کرمان) مشهور به علی اکبر هاشمی رفسنجانی روحانی و سیاستمدار ایرانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران و رئیس اسبق مجلس خبرگان رهبری می‌باشد. وی نخستین رئیس مجلس ایران و چهارمین رئیس جمهور ایران در دو دوره پیاپی بین سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ بوده و به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیت‌های سیاسی جمهوری اسلامی شناخته می‌شود.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ هاشمی و خانواده او به وضوح از میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاح‌طلبان حمایت کردند و خود او نیز در آخرین نمازجمعه‌ای که در تهران اقامه کرد و پس از آن در محافل خصوصی از سرکوب معترضان به نتایج این انتخابات انتقاد نمود. این انتقادات باعث شد که از سوی مراجع حکومتی به همسویی با فتنه‌گران متهم شده و به تدریج جایگاه امامت نمازجمعه، ریاست مجلس خبرگان و اثرگذاری بر دانشگاه آزاد اسلامی را از دست داده و فرزندانش نیز پست‌های خود را از دست بدهند.

زندگی شخصی و خانواده
اکبر هاشمی رفسنجانی در سال سوم شهریور ۱۳۱۳ (برابر با ۴ آگوست ۱۹۳۴) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانواده‌ای نسبتاً ثروت‌مند به دنیا آمد. او یکی از ۹ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماه‌بی‌بی صفریان است. پدرش با اندکی تحصیلات حوزوی از باغ‌داران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود. در سن ۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانه‌ای در نوق آغاز نمود. در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. اساتید وی در حوزه علمیه قم سید حسین طباطبایی بروجردی، روح‌الله خمینی، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهاب‌الدین نجفی مرعشی، محمدحسین طباطبائی و حسین‌علی منتظری بوده‌اند.[۱][۲]. در آنجا تحت اثر تعلیمات روح‌الله خمینی به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمدرضا شاه پهلوی و انقلاب سفید او پرداخت. با تبعید روح‌الله خمینی، نقش هاشمی در مبارزه با شاه و نمایندگی خمینی در داخل کشور پررنگ‌تر شد. با وجود نگرش ضد غربی انقلابیون، او سفرهای زیادی از ژاپن در شرق تا ۲۰ ایالت از ایالات متحده در غرب نمود.[۳]. در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است ازدواج نمود. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است. دو دختر او با دو پسر حسن لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان او در زندان، (که یکی پزشک و دیگری دندان‌پزشک است) ازدواج کردند. از بین دختران او تنها فائزه هاشمی وارد سیاست شد و یک بار نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی شد. فاطمه هاشمی نیز تا سال ۱۳۸۸ در بنیاد امور بیماری‌های خاص فعالیت داشت و محسن هاشمی رئیس سابق مترو تهران بوده‌است. مهدی هاشمی نیز مسئولیت‌هایی مانند ریاست سازمان بهینه سازی مصرف سوخت و ریاست مرکز تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی را برعهده داشته‌است.[۴][۵][۶]

دوران مبارزه پیش از انقلاب
اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از چهره‌های تاثیر گذار در روند انقلاب ایران و همچنین دوران پس از آن تا امروز است.[۷] آشنایی و دوستی او با روح‌الله خمینی از اواخر دهه سی شمسی آغاز شد. ولی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب، بسیار به خمینی نزدیک بود.[۸]
هاشمی پیش از انقلاب، یکی از مخالفان برنامه‌های نوگرایانه شاه (انقلاب سفید) شناخته می‌شد. با تبعید روح‌الله خمینی، رفسنجانی در ایران ماند و مخالفت‌هایش با این برنامه‌ها افزایش یافت. این مخالفت‌ها سرانجام به دستگیری و زندانی شدن او منجر شد.[۹] در مجموع و از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۷ هاشمی رفسنجانی ۷ بار و مجموعا ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی به زندان افتاد.[۱۰]
اگرچه در بعد فردی عمده فعالیت مبارزاتی وی پیش از انقلاب را سخنرانی‌های مختلف و کارهای انتشاراتی تشکیل می‌دادند[۱۱] ولی روح‌الله خمینی در دوران تبعید، نقش مدیر مالی مبارزات انقلاب و نیز ارتباط با سایر گروه‌های انقلابی را نیز بر عهده وی گذاشته بود.[۱۲]
از جمله گروه‌هایی که پیوندهای عمیقی با هاشمی داشتند، حزب مؤتلفه اسلامی بود که مسئول ترور حسنعلی منصور شناخته می‌شد. همین ارتباطات یکی دیگر از دلایل دستگیری‌های او بود. در زندان او فرصت یافت تا با سایر گروه‌های مخالف شاه آشنا شود. هاشمی در آغاز دهه پنجاه، به گروه مارکسیست اسلامی مجاهدین خلق ایران پیوست. ولی خیلی زود آنان را ترک کرد و به فعالیت اقتصادی بساز و بفروشی آپارتمان در تهران روی آورد.[۱۳]

از پیروزی انقلاب تا درگذشت خمینی

پس از پیروزی انقلاب او یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد. او از بدو تشکیل این شورا، یکی از قدرتمندترین چهره‌های آن بود. همچنین او مدتی سرپرستی وزارت کشور را بر عهده گرفت.[۱۴]
او یکی از ۲۸ عضو اولیه و موسس جامعه روحانیت مبارز(یک تشکل راست‌گرای سنتی)[۱۵] و همچنین یکی از اعضای موسس حزب جمهوری اسلامی در سال اول پس از انقلاب بود.[۱۶] سال‌ها بعد، باز او بود که درخواست انحلال این حزب را به روح‌الله خمینی داد.[۱۷]
او از سایر بازیگران صحنه سیاست ایران در آن دوره، ذکاوت سیاسی بیشتری داشت.[۱۸] این توانائی به همراه اعتماد کاملی که روح‌الله خمینی به هاشمی داشت، دو عامل اصلی افزایش روزافزون قدرت او در نظام پس از انقلاب بود. در آن دوره او نزدیک‌ترین فرد به رهبر بود و نقش «چشم و گوش» رهبر را ایفا می‌کرد.[۱۹] به گفته گلد به کمک هاشمی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شکل گرفت.[۲۰]

با وقوع بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا به‌وسیله دانشجوبان پیرو خط امام در سال ۱۳۵۸، هاشمی رفسنجانی از آن به‌عنوان «یکی از بزرگترین اقدامات سازنده در تاریخ کشور» یادکرد. با این‌حال او در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب در یک مصاحبه گفت که با توجه به تجارب این سال‌ها «گروگان‌گیری اشتباه بود.»[۲۱]
نخستین قانون انتخابات پس از انقلاب با مشارکت او تدوین شد[۲۲] و پس از برگزاری اولین انتخابات مجلس به مجلس راه یافت[۲۳] و با آغاز کار مجلس در ۷ خرداد ۱۳۵۹ اولین رئیس مجلس شورای اسلامی ایران شد[۲۴] در بهار سال ۱۳۶۰ در عزل ابوالحسن بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و سپس تصویب طرح عدم کفایت سیاسی او نقشی تعیین کننده داشت.[۲۵]
در تابستان ۱۳۶۰ او بود که اعتراض مجلس را به وتوی یکی از مصوباتش توسط شورای نگهبان به اطلاع روح‌الله خمینی رساند[۲۶] و توانست برای اولین‌بار، راهکار قانونی‌ای برای اجرایی شدن قوانینی که توسط شورای نگهبان خلاف شرع دانسته شده بود ایجاد کند. راهکاری که بعدها به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست خودش منجر شد.[۲۷] در بهار ۱۳۶۵، هاشمی نقش فعالی در ماجرای ایران-کنترا داشت. ولی این مذاکرات با افشاگری سیدمهدی هاشمی با شکست مواجه شد. سیدمهدی هاشمی مدتی بعد اعدام شد، ولی از بعد داخلی رفسنجانی بازنده ماجرا بود.[۲۸]
درجریان سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، زمانی که هاشمی رای خود را به نفع سیدعلی خامنه‌ای به صندوق می‌انداخت، مدعی شد که «این رای امام، روحانیت و مجلس است»[۲۹] در گرماگرم اختلافات میرحسین موسوی و علی خامنه‌ای در اواسط دهه شصت، هاشمی با زیرکی توانست خود را از موضع‌گیری برله یا علیه نقطه‌نظرات این دو دور نگه داشته و موضعی میانه اتخاذ کند.[۳۰] با این‌حال بهمن بختیاری، در این دوره میرحسین موسوی را در راس جناح چپ ایران و هاشمی و خامنه‌ای را در راس جناح راست معرفی می‌کند. به گفته او با مرگ خمینی، جناح چپ بدون رهبر شد. در چنین شرایطی هاشمی برای یک ریاست جمهوری قدرتمند خیز برداشت.[۳۱]
هاشمی در دوره جنگ، علاوه بر ریاست مجلس، یکی از ائمه جمعه موقت تهران (تا سی سال بعد)، نماینده امام(خمینی) در شورای عالی دفاع (بعد از کشته شدن مصطفی چمران در سال ۱۳۶۰)، و جانشین فرمانده کل قوا در ماه‌های پایانی جنگ ایران و عراق بود.[۳۲] او در وادار کردن روح‌الله خمینی به پذیرش خاتمه جنگ با عراق نیز نقش داشت.[۳۳] تنها سه ماه بعد از آن‌که هاشمی در خرداد ۱۳۶۷ از سوی روح‌الله خمینی به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب شد، ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت.[۳۴]

دوره اول ریاست جمهوری
نوشتار اصلی: انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۶۸)
بدون‌تردید، این هاشمی بود که راه را برای رهبری سیدعلی خامنه‌ای در خبرگان هموار کرد.[۳۵] هاشمی در مجلس خبرگان خاطره‌ای تعریف کرد که بر اساس آن روح‌الله خمینی در زمان حیات خود جانشینی خامنه‌ای بر منصب رهبری را تائید کرده‌بود.[۳۶] او با کمک خامنه‌ای، تغییرات لازم در قانون اساسی را به‌گونه‌ای اعمال کرد تا با شرایط علی خامنه‌ای تطابق داشته‌باشد.[۳۷] برای نمونه شرط مرجعیت برای رهبر با تلاش او از قانون اساسی ۱۳۵۸ حذف شد.[۳۸] رهبر شدن خامنه‌ای از دید او «یک خبر خوب برای مردم» بود.[۳۹] همزمان با آغاز دوران رهبری علی خامنه‌ای، هاشمی نیز به ریاست مجمع تشخیص مصلت نظام منصوب شد.[۴۰]

رشد قدرت هاشمی در سال‌های پس از درگذشت روح‌الله خمینی حداقل تا سال ۱۳۷۴ ادامه یافت. در واقع او خود را به عنوان معمار و مجری ایران نوین معرفی کرد و لقب «سردار سازندگی» را ازآن خود ساخت. قدرت اجرایی کشور منحصراً در دست او بود و خامنه‌ای ضعیف‌تر از آن بود تا بتواند نقشی که پیش از او روح‌الله خمینی بازی می‌کرد را ایفا کند.[۴۱] خامنه‌ای به وضوح از نظر فره و مقبولیت نسبت به هاشمی ضعیف‌تر بود.[۴۲] در طول سال‌های بعد و دوره اول ریاست‌جمهوری هاشمی، رهبر واقعی کشور او بود. درواقع این هاشمی بود که در آن دوره سیاست‌های کلی نظام را تعیین می‌کرد.[۴۳]
از دید غربی‌ها اگرچه دوره اول ریاست جمهوری هاشمی یکی از دوره‌های تاریک کشور از نظر نقض حقوق بشر بود،[۴۴] ولی حضور یک روحانی فرصت‌طلب و با دیدگاه‌های کمتر سنتی در راس هرم قدرت در ایران، باعث شد تا حکومت مشروعیت بیشتری کسب کند.[۴۵]

دوره دوم ریاست جمهوری
نوشتارهای اصلی: انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۷۲) و ترور میکونوس
در دور دوم ریاست جمهوری و در طول دهه هفتاد، او بارها نشانه‌هایی از تمایل دولت خود به ایجاد نوعی از رابطه با ایالات متحده را نشان داد. ولی همواره با شکست مواجه شد.[۴۶] سرانجام در اواخر دور دوم ریاست جمهوری او، دادگاهی در آلمان که به پرونده ترور میکونوس رسیدگی می‌کرد، طی حکمی علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی را به دادن دستور این ترور متهم کرد. این حکم موجب بحرانی میان ایران و اروپا شد. بحرانی که تا دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ادامه یافت.[۴۷]
همزمان کارگزاران حکومتی هاشمی، (راست مدرن) نگرش جدیدی از اسلام را به مردم معرفی کردند. این دوران، دوره تقابل دو چهره کاملاً متفاوت از اسلامگرایان بود.[۴۸] با آغاز دور دوم ریاست جمهوری هاشمی، او از تمام انرژی و ظرفیت سیاسی خود استفاده کرد تا میان این دو چهره متفاوت آشتی برقرار کند. او از نفوذ خود بر روحانیون سنتی نیز برای برقراری این تعادل استفاده می‌کرد.[۴۹] در برنامه‌های اقتصادی و فرهنگی نیز هاشمی به‌دنبال تغییر ساختار حکومت دینی به قالبی کارآمدتر بود.[۵۰] او تلاش کرد تا به حاکمیت حکومت بر افکار و زندگی عمومی مردم خاتمه داده و تغییرات اقتصادی-اجتماعی زیادی را نسبت به دوران جنگ با عراق به‌وجود آورد.[۵۱]
در این میان، جناح راست سنتی به رهبری خامنه‌ای با آن‌که بازسازی اقتصاد کشور با سیاست هاشمی را تائید می‌کرد، ولی سیاست فرهنگی و تمایل او به ظواهر غربی را تحمل نمی‌کرد. به‌تدریج محافظه‌کاران در جهت‌گیری‌های سیاست خارجی با هاشمی اختلافات پیچیده‌ای پیدا کردند. از یک سو از دید آنان آرامش و بازسازی پس از جنگ و توسعه اقتصادی دوره هاشمی قابل قدردانی بود، ولی از سوی دیگر، آنان نگران عادی سازی روابط با غرب و تهاجم فرهنگی به کشور بودند.[۵۲] به گمان آنان، سیاست‌های هاشمی در جهت آرمان‌های خمینی و تشیع نبود.[۵۳]
در این ساختار پیچیده جناح چپ که برخلاف سایر جناح‌ها از داشتن یک رهبر قدرتمند (مانند هاشمی و خامنه‌ای) در راس خود محروم بود، قدرت خود را از دست داده[۵۴] و به تدریج صحنه سیاسی کشور را واگذار کرده بود.[۵۵] با این‌حال در دوران ریاست جمهوری هاشمی، او تاکید داشت که «هر کسی در خط امام است با ما اختلافی ندارد». به استناد همین اندیشه وزرایی از جناح چپ نیز در کابینه او حضور داشتند.[۵۶]
در چنین شرایطی بود که گروه شبهه نظامی انصار حزب‌الله به‌تدریج شکل گرفت.[۵۷] گروهی که با جناح راست و سیدعلی خامنه‌ای ارتباط داشت.[۵۸] خامنه‌ای که از تابستان ۱۳۷۱ و همزمان با طرح مبحث تهاجم فرهنگی، در تلاش بود تا از قدرت هاشمی به نفع خود بکاهد،[۵۹] در اختلافات میان هاشمی با محافظه‌کاران، طرف محافظه‌کاران را گرفت و مهره‌های نزدیک به هاشمی را یکی‌یکی برکنار کرد.[۶۰]

دوران اصلاحات

با نزدیک شدن به پایان دور دوم ریاست جمهوری، کمسیون فرهنگ و ارشاد مجلس شورای اسلامی تلاش کرد تا اصلاحیه‌ای را به تصویب برساند که بر اساس آن، هاشمی بتواند برای سومین بار پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. این اقدام بی‌درنگ مورد اعتراض قرار گرفت.[۶۱] هاشمی نیز تصمیم گرفت ابتکار عمل را از دست ندهد و همگام با اصلاح‌طلبان مسیر اصلاحات را انتخاب کرد.[۶۲] او ابتدا برای مدت چند ماه تلاش کرد تا میرحسین موسوی را ترغیب به شرکت در انتخابات کند. ولی پس از این‌که او نامزدی در انتخابات را نپذیرفت، هاشمی از نامزدی سیدمحمد خاتمی (که پس از خروج از کابینه در سال ۱۳۷۰ همواره مشاور او بود) حمایت کرد.[۶۳] هاشمی در واکنش به محافظه‌کاران تندروتر مانند محمدتقی مصباح یزدی هشدار می‌داد که «ازبین رفتن اعتماد مردم، از ایدز خطرناک‌تر است»[۶۴]
او دو سال پس از اتمام دوران ریاست جمهور خود و در سال ۱۳۷۸ در انتخابات مجلس ششم برای بدست آوردن نمایندگی تهران شرکت کرد. حضور او در مجلس می‌توانست باعث شود تا از نگرانی محافظه‌کاران نسبت به ریاست جمهوری خاتمی کاسته شده و خطوط ایدئولوژیک میان آنان با جبهه دوم خرداد کم‌رنگ‌تر شود. در این انتخابات او به سختی توانست آخرین نفر پذیرفته شده باشد.[۶۵] علیرغم این پیروزی، هاشمی رفسنجانی قبل از تحلیف به عنوان نماینده از این پست استعفا داد.[۶۶]
اگرچه خاتمی در مقام یک رئیس جمهور، محمد هاشمی (برادر علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی) را به سمت معاونت اجرائی خود منصوب نموده بود،[۶۷] ولی قدرت اکبر هاشمی در این دوره رو به افول بود و هدف حمله تندروهای هر دو جناح قرار داشت.[نیازمند منبع] در جریان قتل‌های زنجیره‌ای، اکبر گنجی در مقاله عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری به بررسی نقش او در این قتل‌ها پرداخت.[۶۸] غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران و یکی از متحدان کلیدی او به زندان محکوم شد.[۶۹] با این‌حال علی‌رغم کاهش چشمگیر قدرت وی، همچنان ریاست مجمع تشخیص نظام را که ارگانی مهم بود برعهده داشت.[۷۰

دورهٔ پس از اصلاحات

هاشمی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شرکت کرد. با وجود آن‌که او در مرحلهٔ اول انتخابات آرایی بیش از محمود احمدی‌نژاد کسب کرده‌بود، ولی در مرحلهٔ دوم نتوانست بیش از ۳۶ درصد از آرا را کسب کند. در واقع، رای‌دهندگان ترجیح دادند از میان دو فردی که یکی را می‌شناختند و دیگری را نمی‌شناختند، ناشناخته را انتخاب کنند.[۷۱][۷۲] کیت کرین ثروت هاشمی را یکی از دلایل شکست او در این انتخابات می‌داند.[۷۳] او همانند مهدی کروبی و مصطفی معین به نتایج انتخابات اعتراض کرد.[۷۴] هاشمی پس از انتخابات با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد پاره‌‏ای اقدامات و دخالت‌های سازمان یافته، انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ را آلوده کرده‌است.[۷۵]
پیروزی او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۸۶، فرصتی برای جبران شکست‌های جدی پیشین از جناح تندرو محافظه‌کار فراهم آورد.[۷۶] هاشمی در تهران آرای بیشتری نسبت به سایر نامزدها کسب کرده‌بود و نمایندهٔ اول پایتخت محسوب می‌شد. اندکی بعد او در رقابت با احمد جنتی، ریاست مجلس خبرگان را نیز به‌دست آورد.[۷۷] مجلسی که در صورت لزوم می‌توانست با دو سوم آرا، خامنه‌ای را از رهبری برکنار کند.[۷۸]

انتخابات ریاست جمهوری دهم و پیامدها

نوشتارهای اصلی: احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) و نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸)
تنش بین هاشمی و احمدی‌نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به صورت علنی خود را نشان داد، در مناظره تلویزیونی محمود احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۸۸، احمدی نژاد اتهاماتی را به خانوادهٔ هاشمی رفسنجانی وارد ساخت. هاشمی نیز تنها سه روز قبل از انتخابات و در یک نامه سرگشاده به خامنه‌ای، ادعاهای احمدی‌نژاد را «دروغ، تهمت و خلاف‌گویی» خواند.[۷۹]
در روز ۲۶ تیرماه ۱۳۸۸، هاشمی سکوت غیر معمول خود پس از انتخابات را شکست. او در خطبه‌های نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸) شورای نگهبان را به ازدست دادن فرصت متهم کرد. نتایج انتخابات را از دید مردم مشکوک و تردیدآمیز خواند و از حاکمیت خواست تا با آزادکردن زندانیان سیاسی، اعتماد را به مردم بازگرداند.[۸۰] اجتماع دو و نیم میلیون نفر از نمازگزاران و معترضان حاضر (پرازدحام‌ترین نماز جمعه تاریخ ایران)،[۸۱] با دخالت حکومت به درگیری کشیده شد.[۸۲] هاشمی که از ۱۲ تیرماه ۱۳۶۰ امام جمعه موقت تهران بود و با بیش از ۴۰۰ بار اقامه، رکورددار امامت جمعه تهران بود،[۸۳] پس از این روز این سمت را ترک گفت.[۸۴]

هاشمی پس از آن در مناسبت دیگری گفت:[۸۵]
اگر مردم ما را بخواهند حکومت می‌کنیم و اگر نخواهند می‌رویم. حکومت پول دارد. نیرو دارد می‌تواند در خیابان آدم جمع کند ولی گروه مقابل یک عده استاد، دانشجو کارگر، مدیر، صنعت گر هستند و درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند... چطور می‌شود میلیونها نفر در خیابان بیانند و بگویند در انتخابات تقلب شده‌است و به انتخابات تردید نکرد؟
از آن پس هاشمی همسو با سران فتنه خوانده‌شد.[۸۶] نزدیکانش به ویژه فائزه هاشمی و مهدی هاشمی دستگیر و یا تهدید به دستگیری شدند[۸۷] و کنترل او بر دانشگاه آزاد اسلامی به چالش کشیده شد[۸۸] از سوی دیگر با اعلام کاندیداتوری مهدوی کنی برای ریاست خبرگان در سال ۱۳۸۹، هاشمی از کاندیداتوری برای این سمت نیز استعفا داد و ریاست مجلس خبرگان را به مهدوی کنی واگذار کرد.[۸۹] وب سایت وی نیز در دی ماه ۱۳۹۰ مسدود شد و تا مدت شش ماه خارج از دسترس بود.[۹۰]

دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی

از بعد اقتصادی، برخلاف محافظه‌کاران راست سنتی که طرفدار دیدگاه بازار آزاد هستند، رفسنجانی به یک اقتصاد ترکیبی معتقد است. برای نمونه او به ملی کردن صنایع بزرگ و مالیات‌های سنگین باور داشته و در کنار آن دیدگاه مترقی‌ای به حوزه فرهنگ دارد. همین امر باعث شده که از حمایت طیف‌های چپ نیز برخوردار باشد. در حقیقت در طول دهه اول پس از انقلاب ۱۳۵۷، رفسنجانی با همین دیدگاه، اتحاد خود را به جناح چپ حفظ کرد. ولی پس از درگذشت روح‌الله خمینی در سال ۱۳۶۸ او تلاش کرد تا به محافظه‌کاران نزدیک‌تر شود. بنابراین در مناسبات میان دو جناح، او یک نقطه مشترک بوده‌است.[۹۱]
با وجود تمایلات راست در اندیشه اقتصادی هاشمی، نوع نگاه او به اقتصاد با محافظه‌کاران جناح راست سنتی تفاوت اساسی دارد. جناح راست سنتی طالب حاکمیت اقتصادی بازار است. درحالی که رفسنجانی به اقتصادی مبتنی بر صنایع مدرن باور دارد. اندیشه‌ای که باعث پدیدار شدن جناح راست مدرن در ساختار سیاسی ایران شد.[۹۲]
از دیدگاه سیاسی، کسانی که دنباله‌رو هاشمی هستند در ساختار سیاسی ایران جزء اصلاح‌طلبان محسوب می‌شوند.[۹۳] بخش مهمی از کارگزاران سازندگی تحت رهبری معنوی او قرار دارند.[۹۴] از بعد عمرانی، برنامه‌های سازندگی هاشمی با سیاست‌های اقتصادی محمدرضا پهلوی مشابهت دارد.[۹۵]
وی مطرح کننده ایده شورای فقهی است. عده ای اصل فقاهت هاشمی جهت اظهارنظر را محل تامل دانسته و این ایده را بدنبال تزلزل در جایگاه ولی فقیه می دانند.[

دانشگاه آزاد
نوشتار اصلی: دانشگاه آزاد اسلامی
هاشمی رفسنجانی از بنیانگزاران و رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی است. این دانشگاه بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار دارائی دارد. در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ دانشگاه آزاد تحت ریاست عبدالله جاسبی یکی از پایگاه‌های مخالفت با احمدی‌نژاد بود و احمدی‌نژاد تلاش داشت تا نفوذ دولت را بر این موسسه غیر دولتی گسترش داده و از نفوذ هاشمی در آن بکاهد. هیئت موسسان برای جلوگیری از این اقدام، دانشگاه را وقف نمود[۹۷] و این وقف به تائید مجلس رسید. ولی تحت فشار لباس شخصی‌ها مجلس مصوبه خود را لغو کرد.[۹۸] سرانجام در سال ۱۳۹۰ عبدالله جاسبی جای خود را به فرهاد دانشجو از حامیان محمود احمدی‌نژاد داد. ولی هاشمی رفسنجانی این اقدام را غیر قانونی دانست و به عنوان رئیس هیئت مؤسسین دانشگاه آزاد از امضای حکم دانشجو خودداری کرد.[۹۹]
دارایی
خانواده هاشمی نام خانوادگی خود را از یکی اجداد خود به نام حاج هاشم که از ملاک‌های منطقه نوق بود، گرفته‌اند.[۱۰۰] زمانی که علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی زاده شد، پدرش باغدار و تاجر پسته نسبتاً پولداری بود.[۱۰۱]
با گذشت سی سال از انقلاب مجید انور او را یک میلیونر معرفی می‌کند.[۱۰۲] نام او همچنین در مجله فوربز زیر عنوان «ملاهای میلیونر» منتشر شده‌است.[۱۰۳] بر اساس یک گزارش کنگره آمریکا، تنها تجارت پسته تعاونی پسته‌کاران رفسنجان که باغ‌های پسته او را زیر نظر پسرعموی او اداره می‌کند، سالانه بالغ بر ۷۴۶ میلیون دلار است.[۱۰۴] امروزه او و خانواده‌اش، کنترل میلیاردها دلار دارایی را در دست دارند.[۱۰۵]
بر اساس یک تحقیق ژورنالیستی، منشاء ثروت او آشنایی با سید ابوالفضل تولیت، میلیاردر ایرانی است که سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، ثروت خود را از طریق هاشمی وقف انقلاب کرد. هاشمی با شراکت محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی شرکتی به‌نام دژ ساز تاسیس نمود و با فعالیت‌های عمرانی بر روی زمین‌های موقوفه تولیت موفق شد سرمایه خود را زیاد کند.[۱۰۶] کسری ناجی گفته‌است که زمین‌های قم متعلق به پدر هاشمی بوده‌است.[۱۰۷]

تالیفات
هاشمی رفسنجانی تعدادی کتاب با عنوان مجموعه خاطرات روزانه دارد. او انگیزه‌اش را از نوشتن خاطرات روزانه علاقه به نویسندگی عنوان کرده‌است.[۱۰۸] بااین‌حال بخشی از خاطرات او به دلیل مسائل امنیتی منتشر نمی‌شود.[۱۰۹] بر اساس خاطرات و دیدگاه‌ها، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های او چندین کتاب مستقل نوشته شده‌است.[۱۱۰]
علاوه براین، متن کامل خطبه‌های نماز جمعه، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها و نطق‌های پیش از دستورش در مجلس به صورت کتاب‌های جداگانه منتشر شده‌است.[۱۱۱]
دوران مبارزه عنوان کتاب خاطرات پیش از پیروزی انقلاب اوست. برخی مطالب این کتاب، برای آشنایی با دیدگاه‌های او بسیار مفید بوده و گاهی تعجب‌آور است. برای نمونه ازخودگذشتگی او نسبت به روح‌الله خمینی و افکار او، شیفتگی او نسبت به نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری محمد مصدق و حتی به نهضت آزادی از این موارد است. درواقع او به نهضت آزادی و مهدی بازرگان تمایل داشت. در این کتاب رفسنجانی خود را به دموکراسی غربی نیز متمایل نشان می‌دهد. نکته غیرمنتظره دیگر، حمایت ضمنی هاشمی از تفکری است که اساس انقلاب سفید محمدرضا پهلوی را تشکیل می‌داد. او در خاطرات خود، مخالفتش را با محافظه‌کاران و به‌شکل خاص با موتلفه پنهان نمی‌کند.[۱۱۲]
از تالیفات هاشمی رفسنجانی کتابی است با عنوان «امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار» که به زندگی و وقایع دوران امیرکبیر می‌پردازد و در سال ۱۳۴۶ منتشر شد و در آن از امیرکبیر تجلیل شده‌است.[۱۱۳] دیگر اثر وی، «تفسیر راهنما» است که از تفاسیر موضوعی قرآن بوده و بخشی از آن از مجموعهٔ فیش‌های تهیه شده در زندان دوره پهلوی فراهم آمده‌است.[۱۱۴]
منبع ویکی پدیا
نظر بده

A.V.J بازدید : 315 شنبه 28 مرداد 1391 نظرات (0)

 

 محمود احمدی‌نژاد  
 (۶ آبان ۱۳۳۵ در آرادان) ششمین رئیس جمهوری اسلامی ایران و رئیس‌جمهور کنونی این کشور است. وی هم‌چنین نخستین استاندار اردبیل بوده‌است. وی در موقعیت شهردار تهران در انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران شرکت کرد و در ۳ تیر ۱۳۸۴ در دور دوم از این دوره با کسب ۱۷ میلیون رای در انتخابات ریاست جمهوری، پیروز شد. وی ششمین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ می‌باشد. دورهٔ اول ریاست جمهوری او همزمان با پایان کار دولت نهم در ۱۲ مرداد ۱۳۸۸ پایان یافت. احمدی‌نژاد در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با ۲۴ میلیون و ۵۹۷ هزار رأی پیروز اعلام شد.ولی گروه هایی از مردم که معتقد به تقلب در این انتخابات بودند ‏اعتراضات گسترده‌ای در چندین شهر ایران برگزار کردند.[۶]
احمدی نژاد با افسانه خواندن هولوکاست،[۷][۸][۹] و طرح سوالاتی درباره ماهیت آن خواستار تحقیق مجدد درباره این موضوع شد.
 
کودکی و خانواده
محمود احمدی‌نژاد در ۶ آبان سال ۱۳۳۵ در بخش آرادان از توابع گرمسار در استان سمنان به دنیا آمد. به گفته وی پدرش آهنگر بود و هفت فرزند داشت. محمود، که چهارمین فرزند خانواده است، به همراه خانواده در سن یک سالگی از آن شهرستان به تهران آمده و ساکن تهران شدند.[۱۰] به نوشته منابعی نظیر روزنامه‌های گاردین، اخبار الخلیج و العربیه محمود احمدی‌نژاد، نام خانوادگی خود را از «سبورجیان» به احمدی‌نژاد تغییر داده‌است.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]
برخی بر این باورند که سبورچیان یک نام خانوادگی رایج یهودی در ایران است که به معنی شال یهودیان است[۱۷] اما برخی دیگر بر این باورند که احمدی نژاد اصالت یهودی ندارد.[۱۸]
پروین احمدی‌نژاد، خواهر بزرگتر او عضو شورای اسلامی شهر تهران است. برادر بزرگتر او داوود احمدی‌نژاد در دولت نهم بازرس ویژه ریاست جمهوری بود.[۱۹]
تحصیلات
وی دوران تحصیل خود را تا مقطع پایانی متوسطه در مدرسه‌های تهران از جمله مدرسه سعدی و مدرسه دانشمند پشت سرگذاشت و با کسب رتبه ۱۳۲ از کنکور سراسری در سال ۱۳۵۴ در رشته مهندسی راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت ایران دوره تحصیلات عالی را شروع کرد.[۱۰] در سال ۱۳۶۵، پس از فارغ‌التحصیل شدن در مقطع لیسانس در همان سال (پس از ۱۱ سال)، در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۸ نیز به عضویت در هیأت علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت ایران درآمد. در سال ۱۳۷۶ و هم‌زمان با داشتن سمت استانداری اردبیل و مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی، موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترا در رشته مهندسی و برنامه‌ریزی حمل و نقل ترافیک شد.[۲۰]
وی طی تدریس در این دانشگاه، پژوهش‌های علمی، راهنمایی چند پایان‌نامه کارشناسی ارشد در زمینه‌های مختلف مهندسی حمل و نقل را، بر عهده داشته‌است.[۱۰]
احمدی‌نژاد در دوران دانشجویی عضو انجمن اسلامی و تیم فوتبال دانشگاه علم و صنعت ایران بود. او از هدایت‎کنندگان اصلی طیف‎ فکری طرفداران خط امام در انجمن اسلامی بود، و به فعالیت‎های سیاسی می‎پرداخت. مجتبی ثمره هاشمی، صادق محصولی، مسعود زریبافان و علیرضا علی‌احمدی از دوستان دوران دانشجویی احمدی‌نژاد بودند
 
شایعه شرکت در تصرف سفارت آمریکا و ترور قاسملو
 
نوشتار اصلی: ادعای شرکت محمود احمدی‌نژاد در تصرف سفارت آمریکا
پس از انتخاب احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری چند نفر از کارمندان سفارت آمریکا که در جریان تصرف سفارت آمریکا به گروگان گرفته شده بودند، احمدی‌نژاد را یکی از گروگان‌گیرها معرفی کردند.[۲۲] علاوه بر این برخی گروه‌های بسیجی در ایران نیز وی را از شرکت کنندگان در این واقعه نام برده بودند.[۲۳]. با این حال سازمان سیا معتقد است که هیچ مدرکی تاکنون دال بر این ادعاها قابل اثبات نبوده‌است.[۲۴]
این موضوع بلافاصله از سوی تعدادی از دانشجویان فعال در ماجرای اشغال سفارت آمریکا رد شد.
پس از آنکه پیتر پلز سخنگوی حزب سبز اتریش اعلام کرد که احمدی‌نژاد در ترور عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران در وین نقش داشته‌است، سخنگوی وزارت کشور اتریش اعلام کرد که تحقیقاتی را دراین زمینه آغاز خواهد کرد.[۲۵][۲۶] این موضوع توسط دو نفر از چهره‌های اطلاعاتی اصلاح طلب، سعید حجاریان و علی ربیعی (عضو شورای عالی امنیت ملی) تکذیب شد  
 
حضور در جنگ
به نوشته تابناک وی در دوران جنگ ایران و عراق به عنوان داوطلب بسیج در قسمت‌های متعدد جبهه به ویژه مهندسی حضور پیدا کرد.[۲۸][نیازمند منبع]
مسئولیت‌ها پس از اتمام جنگ
احمدی‌نژاد در دههٔ شصت خورشیدی، چهارسال سمت معاون و فرماندار ماکو و خوی در استان آذربایجان غربی و ۲ سال سمت مشاور استاندار کردستان را بر عهده داشت[۱۰]. از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ در شرایطی که به عنوان مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی فعالیت می‌کرد به عنوان اولین استاندار استان جدید التأسیس اردبیل منصوب شد. وی پس از پایان فعالیت در اردبیل، در سال ۱۳۷۷ کاندیدای نخستین دوره انتخابات شورای شهر تهران و در سال ۱۳۷۸ کاندیدای ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از تهران بود که در هر دو انتخابات ناکام شد. وی همچنین متهم به دستکاری در نتیجه انتخابات از طرف شورای نگهبان است.[۲۹]
دوران استانداری
احمدی‌نژاد در سال ۱۳۷۲ و در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی به سمت استانداری استان تازه تأسیس اردبیل بر گزیده شد و تا پایان کار دولت دوم رفسنجانی (سال ۱۳۷۶)این سمت را بر عهده داشت.[۳۰] برخی اقدامات و دست آوردهای او در زمان استانداری به شرح زیر است:
•    راه‌اندازی تشکیلات اداری استان
•    انتخاب به عنوان استاندار نمونه کشور در سه سال متوالی
•    استانداری برتر در زمینه فعالیت عمرانی
•    بازسازی ۷۵۰۰ واحد مسکونی تخریب شده در جریان زلزله اردبیل در طول ۷ماه[۱۰].
اقدامات احمدی‌نژاد در بازسازی سریع خانه‌های تخریب شده در زمان زلزله اردبیل در سال ۱۳۷۵ که هزار کشته به جای گذاشت، مورد تقدیر قرار گرفت. ولی در آرای انتخابات ریاست جمهوری در استان اردبیل او از میان هفت کاندیدای انتخاباتی رتبه ششم را به دست آورد، منتقدین او، این رأی را نشانه نارضایتی مردم اردبیل از استانداری او دانستند.[۳۱] او همچنین از شاکیان روزنامه سلام بود.
او رییس ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی در منطقه نارمک بود.[۳۲]
شهرداری تهران
نوشتار اصلی: عملکر د محمود احمدی‌نژاد در دوران شهرداری تهران

احمدی‌نژاد در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۲ و به دنبال پیروزی فهرست آبادگران در انتخابات دوم شورای اسلامی شهر تهران به عنوان شهردار این شهر توسط این شورا انتخاب شد[۱۰].
فهرستی از مسئولیت‌ها و سمت‌ها پیش از ریاست جمهوری
•    سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
•    فرماندار ماکو
•    فرماندار خوی
•    مشاور استاندار کردستان
•    مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی در سال ۱۳۷۲
•    استاندار استان اردبیل در سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶
•    عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت ایران از سال ۱۳۶۸ تا کنون
•    شهردار تهران از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴
•    موسس و عضو انجمن تونل ایران
•    عضو انجمن مهندسین عمران ایران
•    مدیر مسوول روزنامه همشهری
انتخابات
احمدی‌نژاد در انتخابات دوره ششم ریاست جمهوری و دورهٔ دوم هاشمی رفسنجانی، زمانی که استاندار اردبیل بود از مسئولین ستاد تبلیغاتی هاشمی در تهران بود.[۳۳]
وی پیش از شرکت در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در سال ۱۳۷۷ در انتخابات نخستین دوره انتخابات شورای شهر تهران شرکت کرد، اما رأی نیاورد. او در سال ۱۳۷۸ نیز، در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زیر عنوان «فهرست ۳۰ نفره ائتلاف خط امام و رهبری» در کنار هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی و غلامعلی حدادعادل در انتخابات شرکت کرد ولی شکست خورد.[۳۴]
انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم
وی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، با شعار انتخاباتی «می‌شود و می‌توانیم» وارد عرصه رقابت شد.
شعارها و برنامه‌ها برای انتخابات
از اهم برنامه‌ها و شعارهای انتخاباتی وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
•    دولت کارآمد و عدالت‌گستر
•    عدم وجود حرکت سختگیرانه در مورد حجاب بانوان ایرانی
•    سلامت مدیران
•    مبارزه با فساد اداری
•    پیشگیری از بروز شکاف بین دولت و مردم
•    تشکیل «دولت اسلامی»
•    تثبیت و تقویت آرمان‌خواهی و برایت از ایده‌آلیسم
•    گفتمان خدمت به جای قدرت
•    علمی کردن مدیریت
•    کاهش نرخ تورم از طریق کاهش هزینه‌های دولت و کاهش نرخ سود بانکی
•    بسط توسعه سیاسی از طریق بالا بردن قدرت نقد و مشارکت مردم
•    اولویت دادن به تولید داخلی
•    حضور دولت در هر استان برای حل مشکلات بخشی
•    کاهش تصدی‌گری دولت
•    بالندگی فرهنگ از طریق تقویت هویت ملی و تاریخی و اسلامی ایران
•    ایجاد فضای آرمانی و آرمانخواهی در کشور برای مقابله با معضلات فرهنگی
گفتگوی بدون واسطه با مردم و کاستن از سفرهای غیرضروری خارجی و خودداری از همراه بردن خانواده و افراد غیرلازم در سفرهای خارجی، بخش‌هایی از وعده هائی بود که آقای احمدی‌نژاد قبل و بعد از انتخاب به ریاست جمهوری در این زمینه به مردم ایران داد.[۳۵]
«دیده شدن پول نفت بر سر سفره‌های مردم» یکی از شعارهای انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد بود.وی در اولین سخنرانی پس از پیروزی در انتخابات باز هم وعده دیده شدن پول نفت بر سر سفره مردم را اعلام کرد. وی گفت که صنعت نفت ایران در اختیار یک خانواده خاص است که در جریان انتخابات از آن به نفع خود سوئ استفاده کرده‌اند. او شفاف سازی صنعت نفت و گاز ایران و مبارزه با مافیا را از اهداف خود اعلام کرد:«فضای حاکم بر قراردادهای (نفتی) ما در زمینه تولید و صادرات روشن نیست. ما باید آن را شفاف سازیم.» [۳۶] او هیچگاه آنچه را که مافیای نفت می‌نامید روشن نساخت و در دوران ریاست جمهوری اش چندین قرار داد نفتی را در اختیار سپاه پاسداران قرار داد و اختیار فروش نفت را نیز بر خلاف قانون به بنیاد مستضعفان سپرد.[۳۷] به گفتهٔ او، این در قالب طرح سهام عدالت عملی شده، و به زودی سود این سهام نیز، عاید ۲ دهک پایین جامعه، بازنشستگان و دیگر کسانی که مستحق دریافت این سهام بوده‌آند، می‌شود.[۳۸][۳۹][۴۰]
دور اول و دور دوم
وی در دور اول با کسب ۱۹٪ آرا پس از اکبر هاشمی رفسنجانی(۲۱٪) یعنی با کسب ۵ میلیون و ۷۱۱ هزار و ۶۹۶ رأی یعنی ۵۰۰ هزار و ۲۴۱ رأی کمتر از اکبر هاشمی رفسنجانی نفر دوم شد، و به دور دوم انتخابات راه یافت. در دور دوم، با کسب ۱۷ میلیون و با فاصله ۷ میلیونی از هاشمی رفسنجانی توانست رییس جمهور ایران شود.
 
ریاست جمهوری
دور اول
آغاز ریاست جمهوری
احمدی‌نژاد در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۸۴ متن کامل برنامهٔ دولت خود را اعلام کرد.[۳۵] او دولت خود را «دولت مهرورزی» یا «دولت مهر» نامید.
گزینش وزرا
نوشتار اصلی: سوابق و تغییرات در کابینه محمود احمدی‌نژاد
احمدی‌نژاد در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ کابینهٔ پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کرد. یکی از شروط گزینش وزرا از سوی احمدی‌نژاد موافقت آنان با مفاد میثاق‌نامه‌ای تحت عنوان «میثاق‌نامهٔ دولت اسلامی» و امضای آن بود. بر خلاف بسیاری از پیشبینی‌ها مبنی بر انتخاب تمامی نامزدها از سوی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان پس از تحقیق و بحث پیرامون وزیران پیشنهادی، در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۸۴ چهار تن از آنان را فاقد صلاحیت احراز پست وزارت تشخیص داده و به بقیه رأی اعتماد دادند. آقایان اشعری، علی‌احمدی، هاشمی و سعیدلو که به ترتیب برای وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، تعاون، رفاه و تأمین اجتماعی و نفت پیشنهاد داده شده بودند موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس نشدند.
احمدی‌نژاد طبق قانون اساسی، سه ماه فرصت داشت تا افراد دیگری را به جای نامزدهای رد صلاحیت‌شده به مجلس پیشنهاد دهد.
وی دو وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اطلاعات کابینهٔ نهم را ۸ روز پیش از پایان کار دولت نهم عزل کرد.[۴۱]
 


دور دوم
 
امضای حکم ریاست جمهوری
حکم ریاست جمهوری او در روز ۱۲ مرداد از سوی رهبر ایران امضا شد و او ۱۴ مرداد، در محل مجلس شورای اسلامی سوگند خورد. در این دو مراسم برای اولین بار ریس جمهور اسبق و نیز رییس مجلس خبرگان رهبری و دو تن از رقبای انتخاباتی او حضور نداشتند. محسن رضایی رقیب دیگر او هم اعلام کرد برای احترام به رهبری در مراسم شرکت می‌کند و هنوز به نتایج انتخابات معترض است و احمدی‌نژاد را تایید نمی‌کند.[۴۲]
گزینش وزرا
نوشتار اصلی: جلسات بررسی رأی اعتماد کابینه دوم محمود احمدی‌نژاد

او برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران ۳ زن را برای تصدی مقام وزارت به مجلس معرفی کرد که فقط یکی از آنها (وزیر بهداشت) موفق به اخذ رای اعتماد شد. بررسی رأی اعتماد وزیران پیشنهادی کابینهٔ دوم وی، از روز یک‌شنبه ۸ شهریور ۱۳۸۸ در مجلس آغاز شد.[۴۳]


عملکرد ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد
نوشتار اصلی: عملکرد ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد

موافقان و مخالفان
رهبر ایران سید علی خامنه‌ای وی را به خاطر مقاومت در برابر فشارهای بین المللی برای متوقف ساختن برنامه اتمی ایران مورد تمجید قرارداده‌است. وی همچنین اعضای کابینه دولت او را به خاطر رد عقاید غربی، که بقول وی در دولت قبلی نفوذ کرده بود، ستود.[۴۴]

یکی از موافقان وی فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام می‌باشد. وی با انتشار کتابی محمود احمدی‌نژاد را «معجزه هزاره سوم» نامید.[۴۵]
میرحسین موسوی نخست‌وزیر پیشین ایران در انتقاد از عملکرد دولت احمدی‌نژاد گفته‌است که عملکرد این دولت آبروی ایرانیان را در جهان برده‌است. او در ادامه تصریح کرده که نباید کارهایی انجام شود که حیثیت کشور ایران در جهان خدشه دار شود.[۴۶]
علی لاریجانی، نامه‌هائی در اعتراض به قانون شکنی‌های دولت به احمدی‌نژاد نوشت.
مهدی کروبی از دیگر منتقدان وی گفت: «احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور ایران نمی‌دانم.» کروبی «واکنش‌های خودجوش» مردم به نتیجه انتخابات را که به گفته مقامات دولت آقای احمدی‌نژاد به پیروزی او انجامیده‌است بیانگر «عدم مشروعیت این نتیجه» دانسته‌است.[۴۷]
هوگو چاوز از حامیان احمدی‌نژاد گفت: «دنیا باید به پیروزی احمدی‌نژاد احترام بگذارد». رئیس جمهوری ونزوئلا، در یکی از نطق‌های هفتگی‌اش دز ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در رادیو و تلویزیون آن کشور، گفت: «برخی می‌خواهند با خدشه‌دار کردن پیروزی تمام‌عیار احمدی‌نژاد، دولت و انقلاب اسلامی را تضعیف کنند».[۴۸]
احمدی‌نژاد در دوران ریاست جمهوری  
 
 
سفرهای خارجی و استانی احمدی‌نژاد، نقطه نظرات و سخنرانی‌های وی در دوران ریاست جمهوری اش، بازتاب‌های متفاوتی در ایران و دنیا داشته‌است، که می‌توان به مهمترین آنها از نظر وسعت واکنش موافقان و مخالفان با عناوین ذیل اشاره کرد.
آزادیهای اجتماعی
نوشتار اصلی: طرح ارتقای امنیت اجتماعی
وی پیش و پس از پیروزی، بارها خود را از حامیان آزادیهای اجتماعی معرفی کرده و گفت هنگامیکه رقبای چپگرایش در سالهای اول انقلاب با جوانان برخورد می‌کرده‌اند وی با آنان مخالفت می‌کرده:«همین آقایان مینی‌بوس سر خیابانهای تهران می‌گذاشتند و سرباز می‌گذاشتند که آرایش‌های خانمهای مردم را کنترل کنند و هر کدام غلیظ بود، سوار مینی بوس کنند و ما معترض بودیم که اینها خلاف شرع است. حق ندارید با مردم اینگونه برخورد کنید، اینها مردم ما هستند».[۴۹] پس از بحث‌های مطرح شده راجع به طرح ارتقای امنیت اجتماعی فرمانده نیروی انتظامی (احمدی مقدم) عنوان کرد اختیار تعیین نوع پوشش مردم در طرح ابلاغی توسط احمدی‌نژاد به پلیس داده شده‌است و او در جریان جزئیات این طرح هم بوده‌است.[۵۰][۵۱][۵۲]
حضور در سازمان ملل
نوشتارهای اصلی: سفر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک (۱۳۸۶)، سفر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک (۱۳۸۷)، سفر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک (۱۳۸۸)، سفر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک (اردیبهشت ۱۳۸۹)، و سفر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک (شهریور ۱۳۸۹)

هولوکاست
محمود احمدی‌نژاد در ۴ آبان ۱۳۸۴ در کنفرانسی با نام کنفرانس حمایت از فلسطینی‌ها که در تهران برگزار شد، موجودیت کشور اسرائیل و همچنین مسالهٔ هولوکاست را زیر سؤال برد. وی در سخنانش از تغییر رژیم اسرائیل سخن گفت و این عبارت را بکار برد: «جهان بدون اسرائیل امن تر خواهد بود». با استناد به ترجمهٔ مؤسسهٔ اسرائیلی تحقیقات خاورمیانه (میمری)، چنین برداشت شد که اسرائیل باید از روی زمین «محو» شود. ترجمهٔ رسمی حرف او در وب‌گاه ریاست جمهوری، خلاف این موضوع را بیان می‌کند. البته وی در مصاحبه با کانال France-۲۴ گفت که شوروی نیز از روی زمین محو شده‌است ولی هیچ مشکلی برای مردم دنیا پیش نیامده‌است ما نیز خواهان اینگونه محو اسراییل هستیم یعنی با برگزاری رفراندوم بین تمامی ساکنان آن منطقه و فلسطینیانی که از آنجا آواره شده‌اند آنها خود حکومت خود را انتخاب کنند.[نیازمند منبع] وی همچنین در مورد حقیقت داشتن واقعه هولوکاست ابراز تردید کرد و کشتار میلیونها یهودی در جنگ جهانی دوم را «افسانه» دانست.[۵۳]
وی در همین رابطه چهار سوال مطرح کرد و خواستار پاسخ کشورهای مدافع موجودیت هولوکاست شد. این چهار سوال عبارتند از:[۵۴][۵۵][۵۶]
بنابر گزارش بی بی سی این سخنان واکنش‌های شدید جهانی را در پی داشت. برگزاری همایش بررسی واقعه هولوکاست در تهران باعث تحریم دفتر مطالعات وزارت خارجه توسط ده‌ها موسسه مطالعاتی، اعتراض رسمی اتحادیه اروپا و ایجاد فرصت برای اسرائیل برای غیر منطقی جلوه دادن دولت ایران شد.[۵۷]
جدا از بازتاب خارجی در داخل ایران نیز واکنش‌های متعددی نسبت به این مساله ابراز شد. چندی پس از اظهارات احمدی‌نژاد، محمد خاتمی، رییس جمهوری سابق ایران، در مصاحبه‌ای با روزنامه فایننشال تایمز ضمن تایید واقعیت هلوکاست، همزیستی اسرائیل و فلسطین را قابل قبول دانست.[۵۸]
الگوی نو تعداد فرزندان خانواده و راهبرد جمعیتی دولت نهم
پیش از محمود احمدی نژاد به ویژه پس از پایان جنگ ۸ ساله ایران و عراق، بینش بیشتر مردم ایران بر پایه شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" بود (شعاری که در دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شده بود)که این دیدگاه با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نیز در اندیشه مردم باقی مانده بود. رئیس جمهور ایران در مهرماه ۱۳۸۵ این شیوه زندگی و مهار جمعیت را نکوهش کرد و داشتن تنها دو کودک و یا کمتر را، روش و راهبردی نادرست برشمرد. ششمین رییس جمهور ایران توانایی دولت در گرداندن و برآمدن یکصد و بیست میلیون نفر جمعیت را، کاری شدنی و بی خدشه برشمرد. این سخنان مورد سرزنش های بسیاری قرار گرفت و از دید کارشناسان یک بدنگری درباره تنظیم خانوار انگاشته شد. البته این در هنگامی بود که نرخ گرانی در ایران پایداری بسنده را نداشت و درصد بیکاری ۱۱% برآورد شده بود. این گفته ها یادآور و پی گیری رویه آیت الله خمینی مبنی برداشتن فرزند بیشتر در سالهای آغازین انقلاب اسلامی ایران بود. [۵۹] [۶۰]
نامه‌های خارجی
نوشتار اصلی: نامه‌های خارجی محمود احمدی‌نژاد
در ششمین ماه از ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، اعلام شد که رییس جمهور ایران (احمدی‌نژاد) نامه‌ای برای سران کشورهای جهان می‌نویسد.[۶۱] این خبر به عنوان خبری مهم مورد توجه محافل خبری جهان قرار گرفت و وقتی روشن شد که مخاطب اولین نامه احمدی‌نژاد، جورج بوش رئیس‌جمهور آمریکا است، تحلیل و تفسیرها درباره متن آن شدت گرفت. وزارت خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه محمود احمدی‌نژاد، آن را «تلاشی ضعیف» برای گفتگو با مردم آمریکا خواند.[۶۲]
اما نامه «هجده صفحه‌ای» با استقبال سرد مقامات آمریکایی همراه بود.[۶۳] به گفتهٔ مقامات کاخ سفید نامه وی حاوی پیامی نبود و در حقیقت هیچ پیشنهاد مشخص سیاسی در آن نبود.[۶۴] در همین حال احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و از روحانیون پرنفوذ در طیف تندرو جناح محافظه کار، در خطابه نماز جمعه تهران، نامه محمود احمدی‌نژاد به جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا را «عملی فوق العاده» و از «الهامات خدا» خواند.[۶۵]
در همین حال کاخ سفید در موضعی رسمی اعلام کرد که به نامه احمدی‌نژاد جوابی داده نمی‌شود.[۶۴] بی اعتنایی دولت آمریکا به نامه محمود احمدی‌نژاد باعث شد که وی در مصاحبه‌های مختلف، از آن به عنوان «بی اعتنایی رییس جمهور آمریکا به نداهای صلح جویان جهان» یاد کند.[۶۶]
دو نامه بعدی محمود احمدی‌نژاد، به انگلا مرکل، صدراعظم آلمان[۶۷]، و پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک‌های جهان نوشته شد هر دو نامه احمدی‌نژاد بدون جواب ماند.[نیازمند منبع]
گفتار و ادبیات
نوشتار اصلی: نقد گفتار محمود احمدی‌نژاد
احمدی‌نژاد دارای لحن و ادبیاتی است که روسای جمهور پیشین ایران از آن استفاده نمی‌کردند. کارشناسان حوزه سیاست و دیپلماسی استفاده از این ادبیات را صحیح نمی‌دانند.[۶۸] علاوه بر تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه نیز از طرز گفتار او انتقاد کرده است.[۶۹]
فرهنگ و دانشگاه
نوشتار اصلی: برخورد با دانشجویان در دولت محمود احمدی‌نژاد
مطرح کردن «انقلاب فرهنگی دوم» توسط هواداران دولت، ادعای ممانعت از تحصیل عده‌ای دانشجویان منتقد[۷۰]، انتصاب افراد روحانی به ریاست دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی[۷۱]، بازنشسته کردن اجباری استادان، احضار فعالان دانشجویی به کمیته های انضباطی و در مواردی اخراج آنان، تنش و اعتراضات گسترده دانشجویی در دانشگاه‌های مختلف[۷۲]، از تحولات مهم دوره وی در دانشگاه‌ها بود.
محمود احمدی‌نژاد در روز ۲۱ آذر ۱۳۸۵ برای سخنرانی در دانشگاه امیر کبیر حضور یافت که با استقبال عده از دانشجویان و اعتراض شدید تعدادی دیگر از دانشجویان مواجه شد. معترضین در این تجمع شعارهایی علیه اقدامات محمود احمدی‌نژاد و وزیر آموزش عالی داده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند و عکس احمدی‌نژاد نیز به آتش کشیده شد.
خبرگزاری‌ها گزارش کرده‌اند که درگیری لفظی و در برخی موارد فیزیکی مخالفان و موافقان آقای احمدی‌نژاد در طول مراسم تکرار می‌شد. مخالفان به اقدامات احمدی‌نژاد در دانشگاه‌ها اعتراض داشتند.
احمدی‌نژاد در واکنش به آتش‌زدن عکس وی در هنگام سخنرانی، خطاب به دانشجویان گفت: «اگر هزار بار هم بسوزیم، عقب‌نشینی نمی‌کنیم.»[۷۳] مدتی بعد، احمدی‌نژاد در مطلبی تحت عنوان «آزادی» که در وبلاگ خود منتشر کرد، با اشاره به مراسم دانشگاه امیرکبیر از این ماجرا به عنوان جلوه‌ای از آزادی در ایران یاد کرد و گفت که از اهانت تعدادی از دانشجویان ناراحت نشده‌است.[۷۴]   
 
سفر به نیویورک
محمود احمدی‌نژاد صبح روز یکشنبه ۱ مهر برای شرکت در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراه با هیئت عالی رتبه عازم نیویورک شد. او در سفر خود به نیویورک علاوه بر سخنرانی در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل به دانشگاه کلمبیا رفت و همچنین با تنی چند از روسای جمهور دیگر کشورها و نیز ایرانیان مقیم آمریکا دیدار و گفتگو کرد.[نیازمند منبع]
وی در این سفر اعلام کرد در ایران همجنسگرا وجود ندارد
 
لی بولینجر رئیس دانشگاه کلمبیا، در سخنانی به شدت از وضعیت بهائیان، زنان، همجنس‌گرایان و نقض حقوق بشر در ایران و نیز از افکار و اقدامات شخص احمدی‌نژاد انتقاد کرد و وی را «دیکتاتور حقیر و سنگدل» خطاب کرد و گفت، «شما یا آشکارا قصد تحریک دارید یا اینکه به طرز شگفت آوری بی‌سواد هستید».[۷۶][۷۷] در مقابل احمدی نژاد در سخنرانی خود سخنان بولینگر را «توهین به اطلاعات و دانش حاضرین در جلسه» دانست[۷۸] احمدی نژاد پس از بازگشت از سفر، با موفق خواندن سخنرانی خود در سازمان ملل از مردم ایران خواست که به شکرانه این موفقیت سجده شکر به درگاه خدا در مساجد و حسینیه‌ها بگذارند.[۷۹] در سال ۲۰۰۹ سخنگوی دانشگاه کلمبیا هرگونه ارتباط بین دعوت از احمدی نژاد، با کمک‌های مالی بنیاد علوی به این دانشگاه، از جمله کمک یکصد هزار دلاری این بنیاد چند ماه قبل از سخنرانی احمدی نژاد را رد کرد
 
انتخابات دور دهم
 
در این دوره احمدی‌نژاد با وارد کردن اتهام‌های اقتصادی به خانوادهٔ علی اکبر هاشمی رفسنجانی و هم چنین خانوادهٔ علی‌اکبر ناطق‌نوری و محسن صفایی فراهانی در مناظره با میرحسین موسوی خبرساز شد[۸۱].
وی در این انتخابات با ۶۲٪ آراء پیروز اعلام شد. سه تن از کاندیداهای رقیب وی یعنی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی نتیجه انتخابات را زیر سوال بردند. و بزرگترین اعتراض ایرانیان سراسر جهان علیه جمهوری اسلامی طی ۳۰ سال پیش از آن تاریخ شکل گرفت.[۸۲] محسن رضایی در هفته دوم پس از انتخابات به علت «شرایط ویژه کشور» از پیگیری شکایتش منصرف شد[۸۳] و بعدها با نفی تقلب در انتخابات گفت «ما باید به به سازوکارهای قانون‌اساسی احترام می‌گذاشتیم.»[۸۴] شورای نگهبان به عنوان مرجع رسمی رسیدگی به شکایات و اعتراض‌ها پس از بررسی، در گزارش تفصیلی خود صحت دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را تایید کرد.[۸۵].ولی کمیته صیانت از آرای موسوی شورای نگهبان را متهم به چشم پوشی از تخلفات انتخاباتی و ارائه اطلاعات نادرست کرد.[۸۶] یک عضو ستاد انتخاباتی محسن رضایی به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان مینی بر کاهش آرای محسن رضایی در بازشماری آراء واکنش نشان داد و او را به خلاف گویی متهم کرد
 
سفر محمود احمدی‌نژاد به لبنان (۱۳۸۹)
نوشتار اصلی: سفر محمود احمدی‌نژاد به لبنان (۱۳۸۹)
محمود احمدی نژاد، روز چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۹ (۱۳ اکتبر ۲۰۱۰)، در اولین سفرش به لبنان، با استقبال هزاران نفر رو به رو شد وی با رئیس جمهوری، نخست وزیر و رئیس مجلس این کشور دیدار کرد، در یک کنفرانس خبری شرکت کرد و در میدان الرایه (منطقه ضاحیه) به سخنرانی پرداخت. بسیاری از شخصیت های سیاسی لبنان از جمله سمیر جعجع، سیاستمدار مسیحی و مروان حماده از اولین نمایندگان مجلس لبنان که پیشتر با سفر آقای احمدی نژاد به این کشور مخالفت کرده بودند نیز به استقبال او رفتند. احمدی نژاد پیش از سفر خود به لبنان به صورت تلفنی با پادشاه عربستان سعودی و پادشاه اردن گفت و گو کرد. همزمان با سفر احمدی نژاد به لبنان، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نسبت به هر گونه تلاشی برای متزلزل کردن حاکمیت ملی لبنان هشدار داد. یک مقام عالی رتبه اسرائیلی سفر احمدی نژاد به لبنان را تاکیدی بر تبدیل شدن کامل این کشور به عامل ایران در منطقه ارزیابی کرد
 
منبع:ویکی پدیا
 
راستی نظر یادتون نه

A.V.J بازدید : 170 شنبه 28 مرداد 1391 نظرات (0)

زندگی نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران

 

رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در روز 24 تيرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد خامنه اى مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنين مى گويند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى گذشت. من يادم هست شب هايى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

 

در حوزه علميه
ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.

 

 در حوزه علميه نجف اشرف
آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند.

 

 در حوزه علميه قم
آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

 

 مبارزات سياسى
آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 

 همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)
آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 

 دوّمين بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 

 سوّمين و چهارمين بازداشت
کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.

 

 پنجمين بازداشت
حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد:
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».

 

 بازداشت ششم
در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.

 

 در تبعيد
رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.

 

 در آستانه پيروزى
درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 

 پس از پيروزى
آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم:
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366.
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.
درباره ما
Profile Pic
سلام دوستان امیدوارم اوقات خوبی رو سپری کنید هدف ما از این وبلاگ رضایت شماست هر چی رو که شما بخواید اولویت کار ما خواهد بود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون راجب وبلاگ وموضوعات مطرح شده چیه؟
    دوستان خوبم من چندین ساله که دارم در مورد مسئله اخر الزمان در تمامی کشور ها تحقیق میکنم در تمام ابعاد اقتصادی فرهنگی نظامی وغیره اگر دوستانی مایل به فعالیت در این زمینه باشند حاضرم مطالبم را در وب قرار دهم ولی حتما اعضا باید در این زمینه فعال باشند چون زحمت زیادی برای جمع اوری کشیده ام وبیشترشو خودم نوشتم نه اینکه از اینترنت سرچ کرده باشم ایا موافقید؟اگر موافق باشید انجمنی با نام "واینک اخرالزمان"تاسیس خواهد شد.مطالب واقعا جذاب است
    آمار سایت
  • کل مطالب : 51
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 13
  • آی پی امروز : 54
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 65
  • باردید دیروز : 28
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 93
  • بازدید ماه : 212
  • بازدید سال : 3,941
  • بازدید کلی : 69,552
  • کدهای اختصاصی

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    آپلود نامحدود عکس و فایل

    آپلود عکس

    دریافت کد آپلود سنتر

    آپلود عكس

    آپلود عكس

    ابزار گوگل پلاس

    کد گوگل پلاس پیچک

    کد نمایش آب و هوا

    کد نمایش آب و هوا

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت

    کد جست و جوی گوگل

    پیج رنک گوگل

    پیج رنک سایت شما

    پیج رنک

    آوازک

    دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

    دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

    دریافت کد خداحافظی

    دریافت کد خداحافظی

    دریافت کد خداحافظی

    دریافت کد خداحافظی

    جاوا اسكریپت

    قالب وبلاگ


    ابزار چت روم

    چت روم


    کد نمایش آی پی

    کد نمایش آی پی

    A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites!